القای هراس به جان مخاطب
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۶۲۱۳۰
مرز مشخصی برای خواب و واقعیت در این داستان بلند پیدا نمیشود. و این زیرکی «جوانمرد» است که تا انتها مخاطب متوجه این موضوع نمیشود؛ کجای این ماجرا از روی حقیقت است و کجا تخیل یک بیمار اسکیزوفرنی. از ویژگیهای قهرمان، ترسو بودن او در دنیای واقعی است ولی در جهان تخیلش دلیر، بیباک و قدر است. او پیاپی همه آنان را که آزارش میدادند را در این فضای موازی ذهنیاش با یک مشت ناکداون میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حوادث و رویدادها
در بند قبلی اشاره داشتم که این یک داستان بلند است و با توجه به تعداد صفحات، هیچ اصراری بر این نیست که این کتاب را یک رمان بنامیم. چرا که دستهبندی انواع داستان صرفا بر اساس تعداد کلمات و صفحات نیست. بلکه از تعداد بحرانها و حوادث داستانی، گرهها و گرهگشاییها، تعداد کاراکترهای اصلی و فرعی و همچنین نخ ساختاری داستان که باید قوامبخش آن باشد را نیز در نظر گرفت. پررنگترین حادثه داستان خیانت «ساقی» به قهرمان یوسفی است و سایر حوادث اتفاقاتی است روزمره که حول و حوش قهرمان میگردد اما در این میان، یک نکته مهم را نباید فراموش کرد که فصل اول یک تکجمله است. «جن را تشعشعی از آتش خلق کرد» در ادامه داستان تاکید بر روی قانون دوم ترمودینامیک دارد که همه چیز در جهان به گرما تبدیل میشود. یکی از کاراکترها که مدام تغییر هویت و اسم میدهد و تاکید ویژه بر نامیرابودن خودش دارد و مدام از این حرف میزند که از جنس گرماست؛ گویی یکی از همان جنهاست که اول داستان درباره او صحبت شده است. نظریه نامیرابودن را جوانمرد بیان میکند و در طول داستان با علل مختلف ثابت میکند اما فصل آخر با جملهای بیان میکند که: «همه چیز فنا میشود جز صورت پروردگار».
شخصیتپردازی
علیرضا جوانمرد در طول داستان کاراکترهای زیادی را نام میبرد. که بسیاری از آنها چهرههای نامآشنا هستند و نیازی به شخصیتپردازی ندارند؛ مثل روبرتو کارلوس، محمدعلی کلی و استیو مککوئین. کاراکتر «مرد»، «دکتر خاتم» و «دکتر حاتم» نیز یکی هستند. تنها کاراکتری که جوانمرد سعی در پردازش آن داشته، «قهرمان یوسفی» است که گاه یادداشتهایش را با لحن طنز مینویسد و جوانمرد میخواهد از او چهرهای شوخ بسازد اما با توجه به المانهای طنز، این امر به صورت کامل میسر نشده است.
ساختار و ضربآهنگ داستان
زمانی که ما برای داستان خود، به اندازه کافی رویداد خلق نمیکنیم یا شخصیتهایی نمیآفرینیم تا بار داستان را بهدوش بکشند، ساختار داستان روندی یکنواخت و خستهکننده خواهد داشت. در داستان «بلند شو قهرمان» به زعم من، نویسنده میتوانست از حجم این داستان بلند بکاهد تا ضربآهنگ داستان، روندی جذابتر داشته باشد و زهر حوادث و رویدادها گرفته نشود. که با این روش هم بحرانها پررنگتر میشد و هم تعلیق بیشتری را در داستان شاهد بودیم.
انگارههای مکرر
یکی از تکنیکهایی که جوانمرد در داستان استفاده کرده است، تکرار جملهها و عبارتهایی است که میتواند هراس را در جان مخاطب بیندازد، چنان که مدام از جمله «فبشر هم بعذاب الیم» استفاده میکند اما این عذاب دردناکی که به طور پیاپی وعده داده میشود، فقط به صورت علمی بیان میشود که: این جهان ماده است و در نهایت ماده به گرما تبدیل میشود که این میزان گرما همین جهان را تبدیل به جهنم میکند. جمله فوق و تکرار جمله «این قصه تمام نمیشود» میتواند راهی برای شدت تعلیق داستان باشد اما گویی جوانمرد اطلاعاتی از داستان دارد که آن را به مخاطب خود ارائه نمیدهد. بخشی از این نقص در ارائه اطلاعات میتواند از این باب باشد که خواننده به فکر فرو برود و خودش در پی کشف آن باشد و بخش دیگری از آن هم میتواند سرقت اطلاعات باشد که اگر چنین باشد به نکتهای که کورت وونهگات تاکید دارد، اشاره میکند: «همه اطلاعات لازم را به مخاطب بدهید، اینکه نمیتوانید تعلیق ایجاد کنید، کمکاری خودتان است».
در مجموع باید این نکته را اضافه کنم که اگر جوانمرد تصمیم داشت لذت کشف برخی از اطلاعات داستان را به عهده خواننده بگذارد، باید علائم راهنمایی بیشتری برای مخاطب میگذاشت تا نقطه ابهامی وجود نداشته باشد. لازم به ذکر است که قلم روان، شیوه نامهنگاری و تغییر زبان روایتگر از ویژگیهای بارز این اثر است.
منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جامجم
منبع: جام جم آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۶۲۱۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تمجید میرجلالالدین کزازی از «مست عشق»
میرجلالالدین کزازی میگوید: فیلم «مست عشق» از اندک فیلمهایی است که از دیدنش شادمان و خشنود بوده است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهپژوه در حاشیه اکران خصوصی «مست عشق» برای ادیبان و چهرههای فرهنگی، در گفتوگو با ایسنا درباره این فیلم اظهار کرد: از نگاهی فراخ و فراگیر، دید و داوری من درباره این توژینه داستانی یا فیلم این است که دستاندکاران و پدیدآورندگان آن در کار هنری که میخواستهاند کرد، کامدار بودهاند. توانستهاند به آن آماجها و آرمانهایی که در سر میپروردهاند، دست بیابند. از این دید این فیلم یکی از اندک فیلمهایی است که من از دیدن آن، از آغاز تا انجام فیلم، شادمان و خشنود بودم.
او افزود: آن دریافتی که این هنرمندان از چهره مولانا و منش و کنش او داشتهاند، در بخشی گسترده در این آفریده هنری بازتاب یافته است. دمهای دلپذیری را من به هنگام دیدن فیلم گذرانیدم اما چند ویژگی بیشتر بر من کارگر افتاد؛ بجز کارگردانی که هر چه در فیلم میگذرد به راستی به گونهای به او بازمیگردد زیرا اوست که سررشتهها را در دست دارد، خُنیا یا موسیقی فیلم بسیار باشکوه ، کارساز و اثرگذار بود، به همان سان فیلم برداری آن. سه دیگر، آوابرداری این فیلم. از دید فنی این سه، نمود بیشتری در چشم من داشت.
کزازی درباره گفتوگوهای بین شمس و مولانا که از دید برخی، شاید برای مخاطب عام دیریابتر باشد و اینکه آیا فیلم توانسته شمایی از مولانا و شمس را به مخاطب عامتر معرفی کند، گفت: بیشینه این گفتوگوها چون از آبشخورها ستانده شده بود، از ویژگیهای بسیار پسندیده فیلم شمرده میشود اما زبان فیلم، شاید ناچار بودهاند من داوری نمیکنم، با زبان روزگار مولانا همیشه سازگار نبود، شاید میخواستهاند که بیننده امروزین بتواند پیوند بیشتری با فیلم بیابد. ببینندهای که با ادب پارسی و زبان مولانا به بسندگی آشنا نیست.
انتهای پیام